زندانی سیاسی حمید کاشانی فعال سیاسی و داور فوتسال ایران، محبوس در بند ۴ زندان اوین در اعتراض به قتل بهنام محجوبی پیامی به بیرون از زندان ارسال کرد.
دیروز از خواب بیدار شدم و فردا بود. تخت سفیدی که یک متر از تختم فاصله داشت، از بودنم در جای بیدار شدن تکراری هر روزم خبر میداد. در خواب، کلاغی را دیدم که آزادیام را از من ربوده بود.
آزادی و امنیت، دو خواستهی بشری که اگر جمع آنها با یکدیگر محال نباشد، بسیار سخت است. به اتهام اندیشیدن و به جرم نترسیدن و لب گشودن، هر روز محکوم به دیدن آسمان یا حاشیههای سیم خاردار از پس میلههای پنجره سلول شدهایم. مکانی که پرسشهای ما همگی نبش قبر شدهاند.
چه رازی نهفته است در این همه مردن. ستار بهشتی، وحید صیادی نصیری، علیرضا شیرمحمدعلی، بهنام محجوبی و شاید نفر بعدی یکی دیگر از ما باشد.
دیکتاتور رسید نمیدهد در ازای ستاندن جانت، ماجرای این مرگها و استخوانها شبیه به هزاران استخوان دیگرند، در گورهای دسته جمعی تابستان ۶۷.
چه رازی نهفته است در این همه مردن؟ افسانهی تو افسانهی قهرمانی است که تنها میجنگد، از سوی دژخیم شکنجه و تحقیر میشود و ناشناس باقی میماند. قصهی همیشگی آدمی که تسلیم ترس نمیشود و پیامبر آزادی است. ولی اینک زمان رفتن است. هر یک از ما به راه خود میرود. تو به سوی مرگ و ما به سوی زندگی. کدام یک بهتر است؟
زندانی سیاسی حمید کاشانی داور فوتسال ایران و فعال سیاسی، در دومین پرونده خود توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به سه سال و شش ماه بابت اجتماع و تبانی و ۸ ماه بابت تبلیغ علیه نظام محکوم شده است که سه سال و شش ماه قابل اجراست.
حمید کاشانی پیش از این در سال ۹۷ بازداشت و پس از گذراندن محکومیت خود در فروردین ۹۹ آزاد شده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر