بریدن و دوختن اندام جنسی دختران خشونتی محض است. سنتی جاهلانه که دردمندی جسمی و روحی آن، قربانی را تا پایان عمر رها نمیکند. دستکم ۲۰۰ میلیون زن در دنیا بر اساس باورهای مذهبی و رسوم فرهنگی و قبیلهای ختنه شدهاند.
ششم فوریه روز جهانی مبارزه با ناقصسازی اندام جنسی دختران است. روزی برای درنگ در سنت جاهلانهای که به گفته سازمان ملل، باعث مرگ و میر سالانه یک میلیون زن در سراسر دنیا میشود. آماری اما از نابودی روحی و اثرات روانی مهلک این مثلهسازی وجود ندارد.
سازمان جهانی بهداشت میگوید حدود ۱۰درصد دخترها هنگام ختنه شدن میمیرند و ۲۵درصد هم در پی عفونت و عوارض جسمی بعدی از دست میروند. یونیسف از وجود دستکم ۲۰۰ میلیون زن و دختر ختنه شده در سراسر دنیا خبر میدهد.
بریدن کلیتوریس و دوختن مجرای واژن، در ۲۸ کشور انجام میگیرد و هدف آن، جلوگیری از “حشری شدن” دخترها و دور نگاهداشتن آنها از وسوسه غرایز است. مصر خاستگاه “ختنه فرعونی” است که از عضو جنسی دختران جز یک سطح به هم دوخته و سلاخی شده چیزی باقی نمیگذارد.
ختنه دختران خصوصا در نقاط دورافتاده، عموما با روشهایی دردناک، خشن و شکنجهآمیز صورت میگیرد. با وسایلی چون تیغ، چاقو، قیچی، شیشه شکسته یا حتی دندان…
بسیاری از کنشگران و سازمانهای مدنی، این خشونت فاحش جنسیتی را “جنایت علیه بشریت” میدانند.
ناقص کردن بدن دختران، به محرومیت از لذت جنسی، پریودهای دردناک، عفونت و جراحت، سردمزاجی و افسردگی میانجامد. درد، ناباروری، بیاختیاری ادرار و اختلال در روند زایمان عامترین آسیبهای ختنه زنان است.
سنت ختنه دختران عمدتا در خاورمیانه، آفریقا و آسیا و در کشورهای مسلمان جریان دارد. شواهد اما نشان می دهند که مثله کردن عضو جنسی زنان پیش از اسلام هم وجود داشته است. در میان شاخههای مذهبی، تنها علمای شافعی ختنه دختران را نوعی عمل شرعی تلقی کردهاند
ختنه دختران در کشورهای اروپایی مثل بریتانیا، سوئد، نروژ، بلژیک یا آلمان، پیگرد قانونی دارد اما خانوادههای مهاجر ممنوعیتها را دور میزنند و دختران را به کشورهای مبدا میبرند. این در حالی است که در ۱۵ کشور آفریقایی هم ختنه دختران جرمانگاری شده است.
تحقیقات میدانی و دانشگاهی در ایران نشان میدهند که سنت ختنه زنان عمدتا در چهار استان کردستان، هرمزگان، آذربایجان غربی و کرمانشاه مرسوم است. در بوشهر، بندر کنگ، جاسک، خوزستان و سیستان و بلوچستان نیز این رسم دیده میشود. پژوهشها همچنین مشخص میکنند که آمار ختنه دختران در مناطق روستایی و محروم کردستان یا نزد شافعیها بیشتر است تا اهل حق یا ایزدیها.
دویچهوله پای صحبت شاهو محمودی، فیلمساز کرد نشسته که از نزدیک با نمونههای این سنت ظالمانه برخورد داشته و مستندی نیز در این باره ساخته است؛ روایتی از درد و رنج زنی به نام “چیمن” که در کودکی ختنه شده و عوارض آن را در مناسبات عاشقانه و زندگی مشترک لمس کرده است.
………………..
دویچه وله: آقای محمودی چه شد کە مسئلە ختنە زنان موضوع مستند شما شد؟
شاهو محمودی: این مسئلە ازآن دست مسائلی بود کە کمتر مورد توجە قرار گرفتە، مخصوصا در حوزه فیلم. یکی از مواردی کە با آن برخورد کردم دختر بچەای بود کە اکنون محصل دوران راهنمایی است. برای همین تصمیم گرفتم مستندی در این زمینه تهیه کنم. در مستند، یک زن و شوهر و خانمی که عمل ختنه را انجام میدهند، هر کدام به نوبه خود روایتی را بیان میکنند.
آیا به خاطر سنی بودن کردها ختنه زنان در کردستان رایج است؟
این مسئله لزوما ربط مستقیمی به اسلام ندارد چون در قرآن بە آن اشارەای نشدە. موضوع به اهل تسنن بودن کردها هم مربوط نیست. این باوری است که نسل به نسل منتقل شده و برای همین از آن به عنوان “سنت” اسم میبرند. مثلا در محاورات گفته میشود که فلانی سنت شده یا سنت کردن خوب است. در مستندی که من ساختهام، خانمی کە سنت یا عمل ختنە را انجام میدهد، میگوید، من نمیدانم دلیلش چیست، از قدیم گفتەاند خوب است، ثواب دارد، من هم انجام میدهم. به نظر من این موضوع بیشتر در چارچوبی فرهنگی قرار دارد تا مذهبی.
آیا خانوادههایی که دختران خود را ختنه کردهاند در این مورد حرف میزنند یا مسئله امر کاملا شخصی و خصوصی تلقی میشود؟
بعضی خانوادهها و قربانیان این رسم که بهتر توانستهاند موضوع را درک کنند و آن را آسیبی جدی میدانند، حاضرند در بارهاین موضوع حرف بزنند یا به عبارتی روشنگری کنند. طبیعی است که ناقصسازی جنسی یک دختر نمیتواند موضوعی خصوصی باشد.
منظورم این است که آیا این موضوع یک راز محسوب میشود؟
این موضوع برای کسی که قربانی شده مانند یک قطع عضو و نقص جسمی و جنسی تلقی میشود. از همین جنبه فرد قربانی، بهخاطر تبعات ختنه، آن را مخفی نگە میدارد. موضوع اکثرا بعد از ازدواج یا رابطه جنسی برملا میشود که طرفین متوجه مشکلات میشوند و عموما هم منجر بە از هم پاشیدە شدن رابطەها میانجامد.
کسانی که این تجربه را دارند، از آن روز چه میگویند؟
همه بدون استثنا این صحنه را بطور کامل به یاد دارند و انگار همین دیروز ختنە شدهاند. مواردی بوده که ختنه طی دو جلسە و یا سە جلسە انجام شده؛ یعنی بریدهاند اما بعد گفتهاند کافی نبوده و روز دوم دوباره قسمت دیگری را از بین بردهاند. خانم قربانی مستند “چیمن” میگوید، با مادرم رفتیم پیش یک خانم مسن. دست و پای مرا گرفتند و من گریه میکردم. من را ختنە کردند، بعد از چند روز وقتی اندامم رانگاە کردند بە این نتیجە رسیدند کە خیلی کم بریده شدە و دوباره مرا ختنه کردند. هر دو جلسە هم در حالی بود کە حتی آمپول بی حسی بە من نزدند. فقط گفتند کامل نیست و دوباره انجام شد.
دخترها را به چه روشی ختنه میکنند؟
عموما هم با تیغ انجام میگیرد اما باید تاکید کنم که در کل کردستان این کار انجام نمیشود، بلکە تنها در مناطقی خاصی این سنت وجود دارد. گویا در برخی نقاط از داروهای بیحسی هم استفاده میشود.
میانگین سنی برای این کار چقدر است؟
اکثرا زیر پنج سال هستند ولی موارد هفت سال، هشت سال و یا حتی سیزده ساله را هم میتوان یافت ولی به طور کلی قبل از بلوغ ختنه میکنند. دخترهایی که ختنه میشوند کاملا واقف هستند که چه اتفاقی برایشان افتاده و هر چه بزرگتر میشوند بیشتر به عوارض آن پی میبرند و به خصوص در تماس با جنس مخالف، آن صحنه بیشتر برایشان تداعی میشود. در واقع با یک ترامای همیشگی زندگی میکنند.
برای خیلیها این کابوسی است که از بچگی تا بزرگسالی با آنها بوده است. خودشان را آدمی معلول و مثله شده میبینند که بخش مهمی از بدنشان از بین رفته یا از کار افتاده است. میگویند با هویت جنسیتی خودمان بیگانه شدهایم. شبیه دیگران نیستیم.
ختنه دخترها به اصرار زنها و به دست آنها انجام میشود. چرا زنی که خودش قربانی موضوع هست این رسم را بازتولید میکند؟
اولا اصرار ختنە زنان و تئوری آن از مردان سرچشمە میگیرد و جنبه فرهنگی قضیه مهم است. این سنتی است که نسل به نسل منتقل شده و البته به مرور هم کمرنگتر شده است. دلیل تداوم این سنت این است که فرد عامل اصلا به دلیل کارش فکر نمیکند چون باور دارد که کار خوبی است و مردان هم کماکان مشوق و ایدەپرداز هستند، کما اینکە در نقاطی از جهان بازهم یک مرد این کار را انجام میدهد. به نظر من باید ذهنیت مربوط به این سنت را کە در بستری فرهنگی منتقل شده بررسی کنیم نه این که بگوییم این کار خشونت زن علیه زن است.
الان نقش زنها در روشنگری فرهنگی بیشتر است یا مردها؟
متاسفانه افراد زیادی در این زمینه فعالیت نمیکنند که بتوانیم تفکیک کنیم. به نظر من باید همه در این باره کار کنند، نە فقط هنگامی کە روز ناقصسازی جنسی زنان فرا میرسد. آسیبهای ختنه زنان به خود زنان محدود نمیشود. در فیلم مستند من، همسر آن خانم صحبت میکند و میگوید ما یکدیگر را دوست داریم، بە هم عادت کردەایم، نیاز جنسی داریم اما نمیتوانیم با هم رابطه داشته باشیم چون او درد دارد. اندام تناسلی او در حد زیادی بریده و ناقص شده. دلشان فرزندی میخواهد اما نمیتوانند بچهدار شوند.
در خارج از ایران به زنهایی برنخوردهاید که ختنه شده باشند؟
چرا. یک بار با چند نفر از جنگزدهها و پناهجویان عراقی و سوری صحبت میکردم که به شدت مدافع این رسم بودند و خلاف آن را سرپیچی از سنت میدانستند. در واقع اگر همه مخالف بودند که وضع ادامه نمییافت. این مسئله قطعا در آینده یک معضل در امر ادغام مهاجران در جوامع اروپایی خواهد بود. قربانیان ختنه و پسرانی که وارد زندگی آنها میشوند، مشکلات و چالشهای جدی در مناسبات خود خواهند داشت.
برای مبارزه با این خشونت، اصل را بر آگاهسازی میگذارید؟
بله. در کردستان دختری را شناختم که پدر و مادرش هر دو در شهر زندگی کرده و بە منابع اطلاعاتی و فرهنگی دسترسی داشتند، اما مادربزرگ پدری اصرار کرده بود که نوه را ختنه کنند چون ثواب دارد و از قدیم گفتەاند خوب است. کاراکتر مستند من، در آخرین دیالوگ فیلم، از پدر و مادرها میخواهد که به حرف این و آن گوش ندهند. تحقیق کنند و این بلا را سر دخترشان نیاورند. بپرسند که دخترها با ختنه چه آسیبهای و آزارهای روحی و جسمی را تا لحظه مرگ تجربه میکنند. نکته دیگری که باید بگویم این است که در ایران هر منطقه، روایت و داستان خودش را برای توضیح ختنه دختران دارد. هر منطقه مختصات خودش را دارد. به نظرم برای فرهنگسازی و روشنگری باید ابتدا این داستانها را واکاوی کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر